• وبلاگ : دل نوشته هاي من
  • يادداشت : چشم من و چشم تو
  • نظرات : 2 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    با عرض ادب و سلام
    ... دل(ت) هواي زندگي ندارد... ؟
    عشق مادري ؟ هم
    مادري ؟ نه ها ، عشق ... ؟ هم
    راستي يعني چي ؟ عشق
    چراکه مادري را مي شناسم ، ولي آويزش ؟ عشق ...
    چراکه مادر خانه به محبت ، اصلا چرا عربيش ؟ مثل عشق ... ، به مهر خودمان آويخته ايم ، الکش را ، بعد ...
    پاسخ

    سلام.. خيلي خوش اومدين بزرگوار ... اما متوجه سوالاتتون نشدم.. قصه اين شرم واقعيه و بي نهايت ناراحتم ميکنه... مادري به خاطر بيماريش يواشکي گريه مي کنه چون دوست نداره مزاحم بچه هاي جوونش باشه... از دکتر رفتن و درمون ابا مي کنه... چون نميخواد بمونه رو دست بچه هاش... درست خوندين وقتي مادرم بيماره و اشک تو چشماش جمع ميشه... همه حقيقت همون چيزايي هست که نوشتم.. عربي بودن واژه عشق رو هم به بزرگواريتون ببخشيد..