• وبلاگ : دل نوشته هاي من
  • يادداشت : دوباره
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • پارسي يار : 2 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    اگر مُهر انتظار بهار را بر قلبهايمان حک نکرده بودند، اگر غزل انتظار را از بر نبوديم و اگر از جام انتظار سرمستمان نکرده بودند، معلوم نبود در اين تاريک روشن مبهم و اين گردش ممتد و کشدار ثانيه ها که روز و شبش يکسان است؛ اينهمه دلواپسي، اينهمه حسرت و اينهمه سوز و گداز را به درگاه کدام سنگ و چوب و آتش مي برديم و از که پناه مي جستيم.

    بيا اي آفتاب حسن