سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 92/1/20 | 6:38 عصر | نویسنده : nargesss

 

گوش کن

می شنوی صدای سکوت را...

این سکوت پر رونق  که با این همه شلوغی امشب اینجا برپاست،

صدای جان و دل سپردن است....

زمین خاموش

آسمان خاموش

ماه و مهتاب خاموش

گنجشک ها خاموش

همه آدم ها خاموش

اینجا این گوشه مسجد یک سجاده پهن است که عطر نرگس می دهد

یک سجاده که خیس است ...

یک سجاده که صاحبش پیدا نیست...

در این غوغای خاموشی

صدای گریه یک مرد یخ سکوت را قطره قطره آب می کند

آرام بر دل ها تلنگر می زند و با خودت درگیرت می سازد

می پرسی

مگر می شود مرد گریه کند؟

 جز وقتی که بسیار دل شکسته باشد؟

مگر می شود دلی شکسته باشد و خدا آنجا نباشد؟

مگر می شود صاحب آن دل تو باشی و خدا تسکین گر نباشد؟

مگر می شود تو باشی و امشب شب حاجت نباشد؟

چه سکوتی که لبریز است از حرف و دعا

اینجا فقط گوشت به دل است تا به دل مهربان او راه پیدا کند

منتظری الهی بگوید تا آمین را با جان ادا کنی

اینجا لذت می بری از خداوندی خدا

تازه می فهمی چه بی اندازه برایش عزیزی و اوعاشق

تا به هر بهانه تو را ببخشد و در آغوش بگیرد

این جا عجیب بوی بهشت شنیدنیست

اینجا همه زندگی در دست توست

کافیست مشتت را باز کنی و نگاهش کنی

بخواهی، اجابت می شود

اجابت نشود هم ایمان داری مرغ آمین همین نزدیکی است

عمداً به گوشه و کنارت می کشد تا بیشتر خدا خدا کنی

می خواهد عطر دهانت را، کلامت را، در دانه های زیبای اشک هایت را طبق طبق پیش خدا ببرد

اینجا که باشی

در این خلوتگاه

هر گز نمی رسی به اینکه برای خواهش مال دنیا وقت تلف کنی

آنقدر بزرگ و درمانده می شوی که جز خدا هیچ عشقی عطشت را سیر نمی کند

و آنقدر

سبکبالی و آرام که حتی برای بهشتی شدن دشمنت هم دعا می کنی

آخر دلت پیش آن مهربانیست که جهنم را برای امتش نمی خواهد

اینجا

این حوالی

خوشبختی را به حراج گذاشته اند

به جای چانه زدن با خدا

بر سر آرزوهای محال

ترجیح می دهی زندگی را تا قیامت مدیون صلواتت به محمد می کنی

وقتی می خواهی بروی دلت را همین جا بگذار...

زندگی ات مال ستاره آل محمد می شود...

اینجا که بی بهار بوی نرگس شنیدنیست

 




  • آنکولوژی
  • بازی های کامپیوتری