خوابی دیدم....
خواب دیدم در ساحل با خدا قدم میزنم ...
ناگهان صحنه ای از زندگی ام برق زد
در هر صحنه دو جفت جای پا روی شن دیدم
یکی متعلق به من و دیگری متعلق به خدا..
وقتی اخرین صحنه در مقابلم برق زد
به پشت سر و به جای پاهای روی شن نگاه کردم
متوجه شدم که چندین بار در طول مسیر زندگیم فقط یک جفت جای پا روی شن بوده است..
هم چنین متوجه شدم که این در سخت ترین و غمگین ترین دوران زندگیم بوده است..
این واقعا برام ناراحت کننده بود و درباره اش از خدا سوال کردم:
خدایا تو گفتی اگر به دنبال تو بیایم در تمام راه با من خواهی بود
ولی دیدم در سخت ترین دوران زندگیم فقط یک جفت جای پا وجود داشت..
نمیفهمم چرا هنگامی که بیش از هر وقت دیگر به تو نیاز داشتم
مرا تنها گذاشتی؟؟!!!
خدا پاسخ داد:
بنده ی بسیار عزیز..
من در کنارت هستم و هرگز تنهایت نخواهم گذاشت
اگر در ازمون ها و رنج ها فقط یک جفت جای پا دیدی
زمانی بود که تو را در اغوش حمل میکردم....
.: Weblog Themes By Pichak :.