در انتهای شب میروم به انتهای طلوع افتاب
اخر همیشه شب هست در این مکان هیچ کس نور را نشانم نمیدهد
اما دیروز خدا نوری نشانم داد به سوی نور میروم به تنهایی
لبخند خواهم زد وقتی نور را در اغوش یخ خود میگیرم اخر این سفر
تنها انتهایش مرگ خواهد بود اما میخواهم به این سفر بروم تا بتوانم نور را بیابم