سیگاری اتش میزنم
ارام میگذارم بر لبانم
پکی محکم بر ان میزنم تا ارام شود
روزهای دل تنگی جای یک نخ سیگار
یک بسته را تمام میکنم
تا بتوانم ارام باشم
دکترها نیز قطع امید کردند
اما هیچ کدامشان نمیداند
از روز تنها گذاشتنم
تا کنون چگونه اشک ریختم و چگونه فریادهایم در سینه خاموش شد
حال سیگار برایم فریاد خاموشیست بر روزگارم
تا ارام برای خود حکم مرگم را صادر کنم
کسی چه میفهمد ادم احساساتی باشی
اما حرفهایت و نگاهت را نفهمند و همانگونه که دلشان میخواهد تعبیر میکنند چه دردی دارد
کسی چه میفهمد وقتی خسته هستی از نگاههای پر از هوس مردان بر روی خودت یعنی چه
پس فریاد خاموش خود را بر میدارم بر لبانم میگذارم
و با لذت ان را میکشم
جای همصحبتی با مردانی که برای تصاحب چند لحظه ای من حاضر اند دروغ ببافند و کلی لاف بزنند تا تنها چند دقیقه مرا داشته باشند
اما من میخواهم مال مردی باشم که مردانه پای حرفهایش میایستد و مردانه مرا دوست بدارد این مردان هرگز انگونه که من میخواهم نیستند مردانگی را در شب خوابیدن با من میبیند که واقعا درد اور هست
.: Weblog Themes By Pichak :.