تاریخ : چهارشنبه 91/12/16 | 9:18 عصر | نویسنده : nargesss
باران چه عاشقانه می باری
چه طنازی می کنی وقتی بر سرم می نشینی
صدای زمزمه هایت زنده ام می کند
ببین زیر این هیاهوی تو
نرگس تنها دختریست که چتر ندارد
نمی ترسد از خیس شدن
عاشق شده و با صدای دلنشینت عشقبازی می کند
با صدای تو که زلالی و از آسمان آمده ای
از جایی نزدیک تر به خدا
آمده ای تا پیغام آسمانی او را در گوش اهل زمین نجوا کنی
وقتی که می آیی می دانم که دستانت پر است
تو نوید آرامش و بخششی
آمده ای پاک کنی جان دل را از تباهی گناه
زمین روز عشقت مبارک
چه آفتابی شود فردا
خداوند با نور خود بر سرت دست خواهد کشید...
.: Weblog Themes By Pichak :.