سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/12/17 | 10:2 صبح | نویسنده : nargesss

چه رازیست که باران تو می باری و

خورشید از پشت ابرها نور افشانی می کند

هستی همه اشارت می زنند به آمدنت

مولا نمی توانم باور کنم این جا نباشی

زیر این آسمان

پشت ابر این چشم ها که نم نم می زنند و دل خسته می بارند و

دیدارت را طلب می کنند

مولا نمی توانم باور کنم دورتر از این باشی به من

دورتر از پلک هایی که می خواهند گشوده شوند و نمی توانند از سنگینی خواب

مولا می دانم همین گوشه هایی

همین جا

در همین شهر

نزدیک همین دل

که عاشق توست

می دانم نور حضورت به این دست ها توان نوشتن می دهد

و به این دل لیاقت اشک ریختن در فراقت را

 




  • آنکولوژی
  • بازی های کامپیوتری