نوروز جشن لحظه هایی است
که ترغیبت می کنند به تلاشی دوباره
در روزهای نو و
دست یافتن به فرصت هایی
که تاکنون تجربه نکرده ای
روز ها طولانی تر می شوند مادام
تا یاری ات کنند
در این فرصت ناب زمان کافی داشته باشی
نترسی از شب و شکست
و پیوسته با گام هایی راسخ به دل شب زدن را زندگی کنی
قدم هایت که می رسند به تابستان
به ثمر می نشینند آرزوهایت و تو شاهد این ماجرایی
و از عمق جان می بینی که برای حفظ این موفقیت ها
نمی توان کنار ایستاد و تنها به تماشا نشست
پرستاری می خواهد لحظه لحظه این شیرین کامی
پاییز فرصتی برای درنگ و تأمل در اختیارت می گذارد
نگاه می کنی در پی هر صعودی
ممکن است ریزش و سقوطی باشد
و در پس هر خرمی خزان و افتادگی
یاد می گیری مغرور نباشی
و خود را نمی بازی
چون پاییز آغاز تقلاست
و بهار با همه شکوفه هایش به اندازه راه رفتن
روی برگ های رنگارنگ پاییزی که زیر پا افتاده اند، زیبا نیست
زمستان سکوت می نشاند بر هر آنچه که تاکنون گذشت
و تو در این فرصت سرد و سفید
به خود و آنچه که تاکنون از سر گذرانده ای می اندیشی
و مقاومت می کنی در برابر انجماد اندیشه
و نمی گذاری پنجره های بسته زمستان
تو را از تماشای زندگی منع کند
چون فصل پنجمی در راهست
این فصل تمام امید زندگیست
و بهار به شوق او بهار می شود و شکوفنده
آن فصل پنجم تویی مولای آسمانی من
که زمین را به گردش وا می داری
و زمانه را به تکاپو
آن فصل تویی
که فرصت زندگی و بلوغ و اندیشیدن و شکست نخوردن را
در تمام لحظه های زندگی روانه می کنی
با تو مولا خزان ندارد زندگی
همه روزها روزهای اندیشه و تفکر است
تو بالای سر ایستاده ای که در هم و غم زندگی
یأس و ناامیدی بر قلب ها جاری نشود
تو همان فرصت زندگی دوباره ای
که همه اش خوشبختیست...
.: Weblog Themes By Pichak :.