سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 92/1/5 | 11:5 صبح | نویسنده : nargesss

پرستوی سیاهپوش پیامبر

دل خسته ای از ندیدن پدر

نمی خواهی بمانی در میان مردم بی رحم این شهر

کوله بار سفر را مدت هاست بسته ای

بهانه می خواهی

برای جانانه جان سپردن

برای تا آخرین لحظه عشق

درد کشیدن

غریبانه رفتن

سپر بلا می پوشی تا بلاگردان علی باشی

علی که با شهامت و ایثار متولد شده

چه مدبرانه عشق را مدیون خود می کنی

چه عاشقانه ایستاده ای پشت در

با چنگ و دندان

به دفاع علی

مرحبا دخت پیامبر

ولی علی را تاب زخم تو نیست

تاب سوختن تو نیست

تاب نیست ببیند

دست نامحرمان نامردانه بر بوسه گاه پیامبر سیلی می زنند

فاطمه اش، امانت محمد (ص)

خم می شود

می افتد

با درد می جنگد

و باز نمی گذارد

دست دشمن به سویش دراز شود ...

می نشیند ذره ذره بغضی همیشگی در گلوگاه علی

می شکند دلش برای روزگاری فراتر از همیشه...

امانت پیامبر

علی نمی خواست حق امانت را این گونه ادا کند..

شمشیر زهرآگین دشمن  زیر و رو کرد روح و جانش را

تا جبران کند تازیانه هایی را که وحشیانه بر جسمت نشست

علی با دلی شکسته و جسم و جانی خسته از زخم

به سوی تو بازگشت

نمی خواست دست خالی باشد در برابر رشادت های تو

تا شریک باشد مثل همیشه در درد های تو

یا زهرا ...

سالیان سال است

که غریبانه آرامیده ای در خاک

چون میدانستی جهان هرگز لایق زیارتت نمی شود

در امان ماند بارگاه غریبت از احاطه مردمان مرده پرست

تا خاک مقدست تنها تسلی بخش دل آل حیدر باشد

اما علی به تاوان غریبگی ات هنوز هم که تاریخ پا برجاست

در امان نیست از شر دشمنانی که دورش نشسته اند

هنوز ظالمانه ویران می کنند خانه اش را

و تو نیستی که نگذاری حرمت خانه اش با ورود گام های آلوده بشکند

خانه نمی خواهد سربلندی فاطمه جان

علی در دل تک تک شیعیان زیارتگاه دارد

همچنان که نام زیبای تو...

 




  • آنکولوژی
  • بازی های کامپیوتری