سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 92/1/24 | 5:43 عصر | نویسنده : nargesss

چرا بیراهه گردی می کنی

پریشان پریشانی

 به دور خانه غم ها

چه می خواهی؟

چرا به اشک افتاده چشمانت

چرا تنهای تنهایی؟

چرا خورشید عالم تاب

این روز­ها دیگر نمی آیی؟

سیاه پوشیده ای چون شب

چرا محزون و بی تابی؟

نگاهت خیس و دلگیر است

چرا میهمان غم هایی؟

زمین آتش... دلت آتش

چرا سر در گریبانی؟

شکسته در، شکسته قامت مادر

هراسان هراسان هراسانی

نگاهت تیز و پرسان است

به دنبال ندای قلب زهرایی

سیه پوشی و خاموشی

دوباره جامه اندوه می پوشی

آرام جان فاطمه... آرام

از اشک و آه و ماتمت

گشته زمین سیلاب غم

ماه تو این نزدیکی است پریشان از غم جانکاه تو

چهره به ابر پوشانده است تا نبیند جای سیلی را نگاه تو




  • آنکولوژی
  • بازی های کامپیوتری