سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 92/3/6 | 10:35 عصر | نویسنده : nargesss

می غری


رعد می شوی


و می درخشی در آسمان دلم


باران می شوی و می باری


حیران از غمم


ابر ها را کنار می کنی و آرام می وزی


در فراسوی زمانه ای که بسیار دلتنگ است


و غمگین می ایستی و تعبیر می کنی خواب مار ا که از غفلت گذشته


و از این شب های تاریک و بی ستاره هم بیشتر اوضاع را قمر در عقرب می کند


این جا این پایین 


این زمین که امتناع می کرد از جان دادن به آدم


یک دنیا دلگیر است از نیامدن تو


دل رسیده است به عقده کور سر نیامدن این هفته ها


نمی دانم چند صبح مانده تا طلوع تو


سکوت کرده ای و رو می پوشانی


پنهانی از چشم ها اما اشک هایت دیدنیست


این همه گلستان با نم اشک های تو پر از گل می شود


اما بهار در بهار می میرد


در این شبها که نفس ندارد و تاریک است


سکوت کرده ای 


اما می دانم دلت را تاب این سیاهی ها نیست


من از اشک های ماه در اوج آفتاب می فهمم


خون علی سراسر خشم و ناباورانه در رگ های تو می جوشد


و ذوالفقار در نیام آرام ندارد


می دانم دلت طاقت این اوضاع بدتر از بد را ندارد


و این بار شمشیر تو قصد شق القمر دارد


چشم به راهم که بشکافی تار و پود این صبر را


و خورشید عدالتت بتابد جای این خورشید کذا....




  • آنکولوژی
  • بازی های کامپیوتری