تاریخ : جمعه 92/3/24 | 5:6 عصر | نویسنده : nargesss
حالا که یک لشکر سرباز داری
حسین داری
عباس داری
سجاد داری
دیگر طلسم خاموشی خورشید چیست؟
دیگر چرا نمی آیی؟
حالا که نفس های هوا
عطر کربلا دارد و عشق با لبان تشنه دارد می آید برای جانبازی
دیگر چرا نمی آیی؟
به دل مسجد شهر افتاده حسرت نماز تو از ظهر عاشورا
پس کی خود را به نماز غریبانه ما می رسانی ؟
سجاده ها خاموشند
از غم زینب هنوز سیاه می پوشند
کی می آیی که غم از دل سجاده برداری؟
می بینی خورشید حس تابیدن ندارد؟
چشم زمین که خواب می شود
دل ماه هم غصه دار می شود
زمین چشم بسته تا نبیند روزهای نبودنت را
و ماه بی صدا اشک می ریزد در خاموشی روی چشم گل ها
حالاکه تو این همه سرباز بهشتی داری
دیگر چرا نمی آیی؟
.: Weblog Themes By Pichak :.