روز هایی در راهند
که آدم آسمانی می شود
عروج می کند به قلب معرفت
می نشیند با لب های تشنه
با دلی لبریز از شوق به تو رسیدن
با چشمانی که می درخشد به تبرک خواندن کلام پر نور تو
کنار هفتمین آسمان عشق تو
کنار بهشتی که با جان می بیند
و با دل در آن ماندگار می شود
و شاید این روز ها روزهاییست
که تو با همه خدایی ات زمینی می شوی
می نشینی کنار لب های تشنه به حرمت لب های عطشان ثارالله
کنار دل های دردمند به حرمت صبوری زینب
بار دل ها را برمی داری از غم شانه های خسته عباس
و آرام باز می کنی بقچه آسمانی ات را
و ارزانی می داری فوج فوج نعمت
به ازای ذلتی که به ناحق بر خاندان حسین رفت
و می نشینی و در لحظه شکستن دل ها و توسل لقمه برمی داری از سفره های پاک
و چه لذت بخش است که خدایی چون تو کنار سفره آدم بنشیند
و میهمانش کند
می نشینی و
آرام نفس گرمت را رها می کنی به قلب شیشه تار دل
و جریان می دهی پاک زیستن را در تار و پود وجود
و پر می کنی دست ها را با نعمتی که بس بیکران است نمی شود دید
و آن نعمت ..
آرامشی است که به دل ها می دهی با بخشیدن آخرین هدیه ات به آدم
و آن هدیه
آن نور پاک ماندنی وجود خودت است که بشر را دوباره از ابتدا آغاز می کند
از پاکی پاکی
از آرامش اول
از آن دم که حتی ابلیس هم از حسادت شرم داشت
می نشینی از اولین لحظه مبارک این روز ها
کنار دل ها
و می مانی کنار آن ها
حتی در خواب
می نشینی و با لذت نگاه می کنی عصمت آدم را
و چه دلنشین است با تو بودن حتی در خواب
و تو را در خواب دیدن و شنیدن و لمس کردن
نمی دانم این روز ها
تو میهمان زمینی یا که بشر آسمانی می شود...
.: Weblog Themes By Pichak :.