نامش را که می بری
دلت محکم محکم می شود
انگار که
قلبت می رسد به جای حق
به دستان خدا
مگر نه این که او گوشه ای از ثقل اصغر است؟
مگر نه اوست
که پشت پیامبر نه
پشت اسلام
می نشیند و به اولین نمازهای آشکارش اقتدا می کند
مگر نه اوست که
می خوابد در بستر خطر
تا راه خدا جاوید بماند
مگر نه اوست
که رسالت خدا در دستانش به کمال می رسد
و حجت تمام می شود؟...
حالا دست علی بالاتر از تمام دستهاست
و دل تو مست بلندای نام او
و هوایی این که باز
به دامان این عشق
توسل کند
تا به بهانه او
برسد به آنجا
به آن حوض
به آن وصل
که پیامبر گفت
خاطرت جمع است
با علی که باشی
همه دنیا با توست..
و ختم می کنی حرف را به همین که عشق تعبیری جز علی ندارد
مگر نه این است که وقتی عشق را می فهمی
عطر خدا
در یا علی گفتنهایت جاری می شود
مگر نه این که امیدت هزار باره می شود
اصلاً علی که می گویی
قدرت خدا را بیشتر می فهمی
حق را سپاس می گویی
که علی را لااقل به اندازه این آرامش شناخته ای
به این اندازه که دلت این چنین مرید او شده و ای کاش عشق شیعه بودنت نیز قبول درگاه او شود..
.: Weblog Themes By Pichak :.